آیا ویل كاسوف در بازى با چندین بازیکن پوکر مسابقات آزاد ایرلند ٢٠٢٣ تقلب کرد

مسابقات اوپن ایرلندی ٢٠٢٣ در ساعات اولیه روز سه شنبه، ١١ آوریل، پس از یک هفته از بازى هاى پوکر در انجمن سلطنتی دوبلین، ایرلند به پایان رسید. این سری از مسابقات موفقیت بزرگی بود زیرا رویداد اصلی ایرلندی اوپن انواع رکوردها را شکست زیرا با جذب ٢٤٩١ شرکت کننده و ایجاد یک استخر جوایز ٢,٤٢٨,٠٠٠ یورو به بزرگترین تورنمنت تاریخ در کشور تبدیل شد.

با این حال، با پایان یافتن جشن های برنده دیوید دوچرتی، داستان تلخی در رسانه های اجتماعی منتشر شد. لئو ورتینگتون لیز، یک بازيكن بریتانیایی که در مسابقات آزاد ایرلند حضور داشت، ویدئویی را در حساب اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت که در آن ادعا می‌شود، ویل كاسوف، هموطن خود هنگام بازى نقدی پات ليميت اوماها همراه با تراشه هايش ناپدید شده است.

نوع اتهام

پوکرنیوز با Worthington-Leese تماس گرفت تا در مورد وضعیتی که گفته می شود رخ داده است اطلاعات بیشتری کسب کند.

“من سر میز نبودم، بیرون از اتاق پوکر بودم… ساعت ٤ صبح بود، و یکی از دوستانم به سمت من دوید و گفت، شما هرگز کاری را که ویل کاسوف انجام داد را باور نخواهید کرد. بنابراین او [دوست ورثینگتون لیز] پشت میز بود. و سپس من با مردی درگیر در پات در توییتر صحبت کردم. ” ورثینگتون لیز گفت.

ورثینگتون لیز افزود: «اصولاً كاسوف قبلاً داراى استک بود، و بعد دوباره مقدار آن را افزايش داد، مثلاً ٣٠٠ یورو. “او بعد از افزايش مجدد، همه چیز را در ترن به دست آورد، و سپس ديلر مشغول پات هاى روی ريور بود، و متوجه شد که چه کسی چه چیزی بدهکار است.

ديلر چرخید تا استک كاسوف را بگیرد تا به برنده دست بپردازد. آن موقع پولی نبود و او دیگر حتی صندلی اش هم نبود.

او به تازگی از جایش بلند شده بود و از در اتاق کارت و از پشت درب امنیتی عبور كرده بود. فکر کنم چند نفر رفتنش را دیدند. اما هیچ کس واقعاً از آنچه اتفاق افتاده بود خوشش نیامده بود، بنابراین هیچ کس سعی نکرد جلوی او را بگیرد. می دانید، آنها فکر می کردند، چون یک جورهایی دیر شده بود، مردم در پایان هفته خسته بودند. هیچ کس واقعاً توجه خاصی نداشت.

بنابراین او فقط یک استک را برداشت و رفت، و شاید مردم تصور می کردند که او آنها را روی هم چیده بود و سپس با عجله راه افتاده است. اما بله، چندین نفر همین موضوع را تایید کردند، افرادی که در اتاق بودند و دستان او را زیر نظر داشتند.»